شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل
تن بیسر شده چون بیکس وبییارشود بـازى دسـت اراذل ســر بـازار شـود
تـرسمایناست بـلایى که سرمن آمد بین گـودال سرِ جـسم تو تکـرار شود
من ندیدم سرِخونى نشده دراینشهر کـودک و پـیر کسى وارد دربار شود
سـنـگ ازبـام کُـنـد کـارعـمـود آهـن همه سرها بهخـدا مثل عـلـمـدارشود
سرهر کوچه کمى از بدنم ریخته است خـاک راه پــسـر حـیــدر کـرار شـود
سردروازهحـسین منـتظرات میمانم تاکه اى نیـزه نشین لحظۀ دیدار شود
حـنـجــر پـاره شـده ارثـیـه پـهـلـو شد نوک نیزه اثرش چون نوک مسمار شود